-
Our Wish!
سهشنبه 25 مهرماه سال 1391 16:10
ما از زندگی چیز زیادی نمیخواهیم: یک دو چرخه، کمی پول، یک کوله آت و آشغال برای خودمان، ... یک آسمان آبی...... و آزادی... در عوض حاضریم در مزارع شما کار کنیم حاضریم فقط با آب استحمام کنیم و برای سلامتی شما آرزو کنیم ما شاید کارگرانی تحصیلکرده باشیم اما تنها خواسته ما آزادیست.....
-
...
شنبه 22 مهرماه سال 1391 08:13
نه هستی ونه میروی، یک جور سکوت مطلق برای دونستن و ندونستن اطرافت داری. کرختی که همه تجربش کردن.....حرفای زیادی واسه گفتن داری ولی بهتره که سکوت کنی
-
Some one
شنبه 15 مهرماه سال 1391 00:27
یکسری آدمها هستند، یالقوز مسلک مثل من. نه اینکه بیکار و بی عار باشند ها. نه کار میکنند درس میخوانند. اما آنچیزی نیستند که میخواهند بدتر از همه نمی دانند چه می خواهند. اینجور آدمها آنجای خودشان را پاره می کنند و حتی گاهی خیلی موفق به نظر می رسند، اما از خودشان که سهل است از اطرافیانشان هم راضی نیستند. هی این شاخه به آن...
-
I need it too
جمعه 7 مهرماه سال 1391 22:34
من هم دلم میخواهد پاییز هم بکشم شال و کلاه کنم زیر بازان و برگریزان پاییز دست شریک لحظه هایم را بگیرم بروم از عشق بگویم.
-
Some one special for DInner
جمعه 7 مهرماه سال 1391 22:27
حیف است آدم کونش را بگیرد جلوی باد صبگاهی و هی بچسد و فکر کند عجب رایحه دل انگیزی از خودش به فضا داده است، اما خودم مدتهاست اینجور شده ام هرجا میروم فکر میکنم موجود خاصی هستم که تراوشات ذهنیم را باید طلا بگیرند.
-
ریزش قلبی
جمعه 7 مهرماه سال 1391 12:52
گیرم که ریزش موهایتان را درمان میکنید با ریزش دلهایتان چه می کنید؟
-
What people may think
پنجشنبه 6 مهرماه سال 1391 19:25
بد است که مردم فکر کنند می توانند سرشان را مثل گوسفند بیندازند پایین و بیایند در زندگی شما. بد است که مردم فکر میکنند شما حرفهایشان را فراموش میکنید. بد است که مردم فکر کنند خیلی انسان های مهربانی هستند و شما مثل الاغ جفتک می اندازید.
-
Like a shit on yellow page.
پنجشنبه 6 مهرماه سال 1391 18:44
خیلی وقت است که دیگر موبایلم را با خودم به هر جایی نمیکشم. اصلن راستش را بخواهی حیف است موبایلی را که با پول کار کردن خریده ای آن هم کار حلال، برداری ببری در دسشویی تا بوی گوه بگیرد و آلوده شود به هر میکروب و باکتری و فیلانی که از کون خودت و خانواده ات بیرون می آید تا بریزد به سیستم قاصلاب شهری. حتی دیگر موبایلم را...
-
Girl on her own way
پنجشنبه 6 مهرماه سال 1391 14:59
Such a rubish and disgusting thing, try to forget a feeling and trying to settel down on your new path. I know wha t is right for me, but I am totally loosing my mind trying to be a better person. To any one who thinks live better than me: SORRY I WANT TO BE A LOOSER PLEASE Go ON YOUR OWN WAY! Tired of being alone in...
-
خوش به حال مهمون
چهارشنبه 5 مهرماه سال 1391 13:36
خوش به حال مهمون که فقط خر صابخونست، دانشجو خر تحصیلات تکمیلی و استاد راهنماست.
-
آوارگان سوشال نت ورک
چهارشنبه 5 مهرماه سال 1391 10:25
یاد گرفته ایم مثل یک تکه مقوا یا آهن پاره باشیم. ما را جمع کنند بریزند دور، ما هم عنرعنر بلند شویم برویم در جای دیگری برای خودمان بساط پهن کنیم. چه کنیم دیگر آدمیزادیم باید به شادی های کوچک دلخوش کنیم. اگر اینطور نبود من به تو دل خوش نمی کردم. ما زود خودمان را به شرایط عادت میدهیم، همینطور که العان دیگر با زبان سابق...
-
هیششششششششششش!
سهشنبه 4 مهرماه سال 1391 23:41
به کسی نگو دوستت دارم!
-
من باید....
سهشنبه 4 مهرماه سال 1391 23:16
من باید در جایی گمشده بودم. شاید در سال های دور، آنقدر دور که حتی خودم به یاد نمی آوردم کی و کجا شروع شده اند. من باید تمام خاطراتی که دارم به فراموشی می سپردم حتی قبل از آنکه زاده شوم. حتی قبل از آنکه روح در تک تک یاخته هایم دمیده شوند. من باید شاد می بودم از زمانی ازلی برای پایانی ابدی.
-
تنبل
سهشنبه 4 مهرماه سال 1391 21:31
به خودم قول دادم فراموشت کنم اما هی دارم تنبلی میکنم!